قطعاً تعریف هر یک از ما از مفهوم موفقیت با تعریف دیگری متفاوت است. اما اگر معنای رایج موفقیت را در نظر بگیریم، باید بپذیریم که دنیای انسان های موفق همیشه هم آنقدر که از بیرون به نظر می رسد شاد و شیرین نیست.
شاید بخشی از ریشه این مسئله را بتوان در کتاب و نوشته های دن گیلبرت در مورد شاد هایش جستجو کرد:
اینکه برداشت ما از موفقیت و رسیدن به هدف ها و مطلوبیت ای که برای ما دارند با آن چیزی که در عمل روی می دهد تفاوت دارد و ظاهراً موفقیت سفری است که در آن رویای رسیدن به مقصد شیرین تر از تجربه حضور در شهر مقصد است.
اما احتمالاً می توان نکات دیگری را هم به این توضیح افزود: موفقیت، حاصل تلاش و کوشش است اما حفظ موفقیت نیز، همچنان تلاش و کوشش بیشتری را می طلبد. چیزی که معمولاً آن را فراموش میکنیم.
گاهی و خاص تلاش برای حفظ موفقیت، آنقدر انرژی و زمان میگیرد که فرصتی برای لذت بردن از تجربه موفق باقی نمی ماند.
شاید شما هم به روزی فکر کنید که خانه بزرگی در شهر خود داشته باشید و در ویلای ساحلی بزرگ در شمال و جنوب کشور و شاید هم چند اقامتگاه تفریحی در خارج از کشور سپس به یک صندلی چوبی کلاسیک که در کنار استخر یا آب دریا قرار گرفته و روی آن همزمان با آفتاب گرفتن کمی مطالعه هم کرد.
این صحنه رویایی را صرفاً در فیلم ها می توان دید.
کسی که در در مسیر رشد و موفقیت قرار گرفته، احتمالاً در کنار آن صندلی چوبی، موبایل، لپ تاپ، اینترنت و برنامه هفتگی اش را لازم خواهد داشت!!
او احتمالاً میتواند از این وسیله ها بیش از چند ساعت فاصله بگیرد!!
آرزویش این است که بتواند زمانی یک هفته گوشی موبایل خود را خاموش کند و یا لپ تاپش را با خود نبرد.
هنوز کسانی را پیدا میکنید که میگویند اگر به سطح مطلوب موفقیت خود برسند، دیگر بیش از حد تلاش نمیکنند.آنها می توانستند از زندگی لذت ببرند. آنها افراد موفق و ثروتمند اطراف خود را به حرص و طمع متهم میکنند و معتقدند که دارایی آنها برای پشتیبانی از چند نسل بعد ایشان هم کافی است. اما هنوز نمی توانند متوقف شوند.
این افراد فراموش می کنند که موتور محرک در مسیر موفقیت، قانع نبودن به وضع موجود است.
کسی که به این نیروی پیشران مجهز نیست، هرگز از جای فعلی خود تکانی نخواهد خورد بانک است که به این نیرو مجهز است احتمالاً متوقف شدن و راضی شدن به دستاوردها، در میان گزینه هایش نیست!
دیدگاهتان را بنویسید